- پرده دار
- آغاجی
معنی پرده دار - جستجوی لغت در جدول جو
- پرده دار
- حاجب، دربان
- پرده دار
- دربان، حاجب، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود
- پرده دار
- کسی که در قدیم در دربار پادشاهان و بزرگان مراقب بار یافتن اشخاص بوده، حاجب، دربان،
برای مثال آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست / خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست (سعدی - ۱۶۵)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سمت پرده دار حاجبی حجابت سدانت، دربانی، پرده پوشی
شغل و سمت پرده دار، دربانی
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
هاتک استار هتاک فاش کننده اسرار مقابل پرده دار پرده پوش
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار
کسی که راز دیگری را فاش کند و او را رسوا و بی آبرو سازد، برای مثال اشک من گر ز غمت سرخ برآمد چه عجب / خجل از کردۀ خود پرده دری نیست که نیست (حافظ - ۱۶۴) ، بی شرم، گستاخ
Feathered
пернатый
gefiedert
пір'яний
pierzasty
emplumado
piumato
emplumado
plumeux
gevederd
ที่มีขน
bersayap
مرفوفٌ
पंखदार
מכוסה נוצות
깃털이 있는
mwenye manyoya
পালকযুক্ত
پرندے والے
رتبه و درجه، درجه دارنده
حرمسرا
آکاژور